Your browser does not support JavaScript!
نماشا

تورم

تورم

تورم عبارت است از افزایش قیمت ها در طول زمان. برآورد از میزان کاهش قدرت خرید مصرف کننده را می توان در افزایش سطح متوسط قیمت سبد کالاها و خدمات  مشخص کرد. افزایش سطح عمومی قیمت ها، که اغلب به صورت درصد بیان می شود، به این معنی است که یک مصرف کننده هزینه های بیشتری برای دریافت خدمات و تهیه سبد کالاها باید بپردازد.

تورم را می توان با تورم کاهی کاهش داد، زمانی که قدرت خرید مصرف کننده کاهش می یابد، تقاضا کاهش پیدا کرده وقیمت ها کاهش می یابد.

 


کلمات کلیدی

  • تورم نرخی است که ارزش پول نزول کرده و در نتیجه سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در حال افزایش است.
  • تورم گاهی به سه نوع تقسیم می شود: تورم تقاضا، تورم هزینه بالا و تورم داخلی.
  • متداول ترین شاخص های تورم عبارتند از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده فروشی (WPI).
  •  بسته به دیدگاه و میزان تغییر، تورم را می توان مثبت یا منفی ارزیابی کرد.
  •  کسانی که دارایی های ملموس دارند، مانند املاک یا کالاهای انبار شده، ممکن است دوست داشته باشند تورمی را مشاهده کنند که این امر باعث افزایش ارزش دارایی های آنها می شود.

مفهوم تورم

 اندازه گیری تغییرات قیمت تک تک محصولات در طول زمان آسان است. اما نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول از این قبیل است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعه ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین مجموعه ای از خدمات نیاز دارند. این موارد شامل کالاهایی مانند غلات، مواد غذایی، فلز، سوخت و خدماتی مانند برق و حمل و نقل و مراقبت های بهداشتی، سرگرمی و کار هستند.

هدف تورم، اندازه گیری تغییرات قیمت برای مجموعه ای متنوع از محصولات و خدمات است. و اجازه می دهد تا یک ارزش واحد، نشان دهنده افزایش سطح قیمت کالا و خدمات در یک اقتصاد در یک دوره زمانی معین باشد.


مهم:

فدرال رزرو آمریکا در نشست جون 2021 تغییری در سیاست پولی نرخ های بهره خود اعلام نکرد. همچنین نگرانی از افزایش تورم را نشان نداد. اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) گزارش داد که شاخص هزینه مصرف کننده برای همه مصرف کنندگان شهری (CPI-U) در دوره 12 ماهه منتهی به جون 2021 به میزان 5.4 درصد افزایش یافته است. که برابر رکورد قبلی است، 5.4 درصد افزایش در طول مدت مشابه  دوره 12 ماهه منتهی به آگوست 2008.


با از دست دادن ارزش یک ارز، قیمت ها افزایش می یابد. در نتیجه کالاها و خدمات کمتری خریداری می شود. این از دست دادن قدرت خرید بر هزینه عمومی زندگی مردم عادی تأثیر می گذارد که در نهایت منجر به کند شدن رشد اقتصادی می شود. دیدگاه اجماعی بین اقتصاددانان این است که تورم پایدار زمانی رخ می دهد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.

برای مقابله با این امر، مقامات پولی یک کشور، مانند بانک مرکزی، اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول انجام می دهند تا تورم را در محدوده مجاز نگه دارد و اقتصاد را بدون مشکل اداره کند.

از لحاظ نظری، پولگرایی یک نظریه رایج است. این نظریه رابطه بین تورم و عرضه پول یک اقتصاد را توضیح می دهد. به عنوان مثال، پس از تسخیر اسپانیا بر امپراتوری آزتک و اینکا، مقادیر زیادی طلا و به ویژه نقره به کشورهای اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی سرازیر شد. از آنجا که عرضه پول به سرعت در حال افزایش بود، ارزش پول کاهش یافت. بنابراین به افزایش سریع قیمت ها کمک کرد.

بسته به نوع کالا و خدمات در نظر گرفته شده، تورم به طرق مختلف اندازه گیری می شود و برعکس  تورم کاهی است که نشان می دهد وقتی نرخ تورم به زیر 0 درصد می رسد، قیمت کالا و خدمات کاهش می یابد.

علل تورم

افزایش عرضه پول ریشه تورم است. اگرچه این می تواند از طریق مکانیسم های مختلف در اقتصاد انجام شود. منابع پولی را می توان با چاپ و دادن پول بیشتر به اشخاص،  با وام دادن پول جدید به عنوان اعتبار حساب ذخیره، توسط مقامات پولی افزایش داد. این افزایش از طریق سیستم بانکی با خرید اوراق قرضه دولتی از بانک ها در بازار ثانویه انجام می گیرد.

در همه موارد با افزایش عرضه پول، پول قدرت خرید خود را از دست می دهد. سازوکارهای چگونگی پیشبرد تورم را می توان به سه نوع تقسیم کرد: تورم ناشی از تقاضا، تورم ناشی از هزینه و تورم داخلی.

اثر تقاضا

تورم ناشی از تقاضا زمانی رخ می دهد که افزایش عرضه پول، تقاضای کلی کالا و خدمات را در یک اقتصاد تحریک می کند تا اقتصاد با افزایش نقدینگی رونق پیدا کند. این امر باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت هامی شود.

 

با داشتن پول بیشتر در دسترس افراد، احساس مثبت مصرف کننده منجر به هزینه های بیشتر می شود. این افزایش تقاضا، قیمت ها را بالاتر می برد. با تقاضای بیشتر و عرضه کمتر، شکاف عرضه و تقاضا ایجاد می شود که منجر به افزایش قیمت می شود.

افزایش هزینه

تورم ناشی از افزایش هزینه ناشی از افزایش قیمت هاست که از طریق نهاده های فرآیند تولید انجام می شود. هنگامی که افزودن عرضه پول باعث انتقال جریان نقدینگی به یک کالا یا بازارهای دارایی دیگر می شود و به ویژه هنگامی که این امر با یک شوک منفی اقتصادی برای عرضه کالاهای کلیدی همراه باشد، هزینه انواع کالاهای واسطه افزایش می یابد.

این تحولات منجر به افزایش هزینه برای محصول یا خدمات نهایی شده، و راه خود را برای افزایش قیمت مصرف کننده پیش می برد. به عنوان مثال، هنگامی که افزایش عرضه پول باعث رونق احتمالی قیمت نفت خام می شود، هزینه تمام انواع انرژی می تواند افزایش یابد. و به افزایش هزینه مصرف کننده کمک کند، که در معیارهای مختلف تورم منعکس می شود.

تورم داخلی

تورم داخلی به انتظارات سازگار مربوط می شود. این ایده که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، کارگران و دیگران انتظار دارند که در آینده با نرخ مشابه به افزایش خود ادامه دهند. و برای حفظ سطح زندگی خود هزینه یا دستمزد بیشتری را مطالبه کنند. افزایش دستمزد آنها منجر به افزایش هزینه کالاها و خدمات می شود و این مارپیچ قیمت دستمزد همچنان ادامه می یابد. زیرا یکی از عوامل باعث ایجاد عامل دیگر و برعکس می شود.

انواع شاخص های قیمت

بسته به مجموعه کالاها و خدمات انتخاب شده مورد استفاده، انواع مختلفی از سبد کالا محاسبه و به عنوان شاخص قیمت ردیابی می شود. متداول ترین شاخص های قیمت عبارتند از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده فروشی (WPI).

شاخص قیمت مصرف کننده

CPI معیاری است که میانگین وزنی قیمت سبد کالا و خدمات را که نیازهای اولیه مصرف کننده است بررسی می کند. آنها شامل حمل و نقل، غذا و مراقبت های پزشکی می شوند. CPI با در نظر گرفتن تغییرات قیمت برای هر مورد در سبد کالای از پیش تعیین شده و میانگین آنها بر اساس وزن نسبی آنها در کل سبد محاسبه می شود. قیمتهای در نظر گرفته شده قیمتهای خرده فروشی است که برای خرید توسط شهروندان در دسترس است.

تغییرات در CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی مورد استفاده قرار می گیرد و این یکی از پرکاربردترین آمارها برای شناسایی دوره های تورم یا تورم کاهشی است. در ایالات متحده، اداره آمار کار CPI را به صورت ماهانه گزارش می کند. و آن را تا سال 1913 محاسبه کرده است.

شاخص قیمت عمده فروشی

WPI یکی دیگر از معیارهای رایج تورم است که تغییرات قیمت کالاها را در مراحل قبل از سنجشموارد خرده فروشی، اندازه گیری و پیگیری می کند. در حالی که اقلام WPI از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، بیشتر موارد را در سطح تولید کننده یا عمده فروشی شامل می شود. به عنوان مثال، شامل قیمت پنبه برای پنبه خام، نخ پنبه و لباس های پنبه ایی است.

بسیاری از کشورها و سازمان ها از WPI استفاده می کنند. در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده، از نوع مشابهی به نام شاخص هزینه تولید کننده (PPI) استفاده می کنند.

شاخص قیمت تولید کننده

شاخص قیمت تولیدکننده خانواده ای از شاخص ها است که میانگین تغییر هزینه های تولیدکنندگان داخلی کالاها و خدمات واسطه ای را در طول زمان اندازه گیری می کند. PPI تغییرات قیمت را از دیدگاه فروشنده اندازه گیری می کند و با CPI که تغییرات قیمت را از دید خریدار اندازه گیری می کند، متفاوت است.

در همه این گونه ها، ممکن است افزایش قیمت یک جزء (مثلاً روغن) تا حدودی کاهش قیمت قطعه دیگر (مثلاً گندم) را لغو کند. به طور کلی، هر شاخص نشان دهنده میانگین تغییر قیمت وزن شده برای اجزای معین است که ممکن است در کل اقتصاد، بخش یا سطح کالا اعمال شود.

فرمول اندازه گیری

از انواع شاخص های قیمت فوق می توان برای محاسبه ارزش تورم در مقایسه بین دو ماه (یا سال) خاص استفاده کرد. در حالی که بسیاری از ماشین حساب های سنجش تورم در حال حاضر در درگاه ها و وب سایت های مختلف مالی موجود است، اما همیشه بهتر است از روش زیر بنایی آگاهی داشته باشید تا با درک واضح محاسبات از صحت آن اطمینان حاصل کنید. از نظر ریاضی

درصد تورم = (ارزش شاخص نهایی CPI/ارزش اولیه CPI)*100

می خواهید بدانید چگونه قدرت خرید 10،000 دلار بین سپتامبر 1975 و سپتامبر 2018 تغییر کرده است. می توانید داده های شاخص قیمت را در پورتال های مختلف به صورت جدول مشاهده کنید. از آن جدول، ارقام مربوط به CPI مربوط به دو ماه داده شده را بردارید. برای سپتامبر 1975، 54.6 بود (مقدار CPI اولیه) و برای سپتامبر 2018 ، 252.439 (مقدار نهایی CPI) بود.

 

درصد تورم = (252.439/54.6)*100 = (4.6234)*100 = 462.34

از آنجا که می خواهید بدانید ارزش 10،000 دلار سپتامبر 1975 در سپتامبر 2018 چقدر است، درصد تورم را با مقدار ضرب کنید تا ارزش دلار تغییر یافته را بدست آورید:

تغییر ارزش دلار = 4.6234 * 10.000 دلار = 46.234.25 دلار

این بدان معناست که 10،000 دلار در سپتامبر 1975 به ارزش 46،234.25 دلار خواهد بود. اساساً، اگر سبدی از کالا و خدمات (که در تعریف CPI گنجانده شده است) به ارزش 10000 دلار در 1975 خریداری کرده باشید، همین سبد در سپتامبر 2018 برای شما 46،234.25 دلار هزینه خواهد داشت.

مزایا و معایب

بسته به اینکه سرعت تغییرات چگونه است ، تورم را می توان به عنوان یک چیز خوب یا بد تلقی کرد.

به عنوان مثال، افراد دارای دارایی های ملموس که دارای ارزش بالایی هستند، مانند املاک یا کالاهای انبار شده، ممکن است مایل باشند تورم را افزایش دهند چرا که این امر باعث افزایش قیمت دارایی های آنها می شود، که می توانند آن را با نرخ بالاتری بفروشند. با این حال، خریداران چنین دارایی هایی ممکن است از تورم راضی نباشند، زیرا ملزم به جمع آوری پول بیشتر هستند. اوراق قرضه یکی دیگر از گزینه های محبوب سرمایه گذاران برای کسب سود از تورم است.

از سوی دیگر، افرادی که دارایی هایی ارزی، مانند پول نقد، ممکن است تورم را دوست نداشته باشند، زیرا ارزش واقعی دارایی آنها را از بین می برد. سرمایه گذارانی که به دنبال حفاظت از پرتفوی خود در برابر تورم هستند باید کلاس دارایی های تحت پوشش تورم مانند طلا، کالاها و امانت های سرمایه گذاری در املاک و مستغلات (REIT) را در نظر بگیرند.

تورم باعث افزایش احتکار می شود، زیرا آنها انتظار بازدهی بهتر از تورم را دارند. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد ، ممکن است انگیزه بیشتری برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد. ممکن است هزینه ها را افزایش دهد، که ممکن است فعالیت های اقتصادی را در یک کشور تقویت کند. تصور می شود که یک رویکرد متعادل ارزش تورم را در محدوده مطلوب نگه می دارد.

نرخ تورم بالا و متغیر می تواند هزینه های زیادی را بر اقتصاد تحمیل کند. مشاغل، کارگران و مصرف کنندگان باید همگی تأثیرات افزایش قیمت ها را در تصمیمات خرید، فروش و برنامه ریزی خود محاسبه کنند. این یک  عدم قطعیت اضافی را به اقتصاد وارد می کند. زیرا آنها ممکن است در مورد نرخ تورم آینده اشتباه فکر کنند. انتظار می رود زمان و منابع صرف شده برای تحقیق، برآورد و تعدیل رفتار اقتصادی به سطح عمومی قیمت ها برسد، نه پایه های واقعی اقتصادی، که ناگزیر هزینه ای را برای کل اقتصاد نشان می دهد.

حتی نرخ تورم پایین، پایدار، ممکن است به مشکلات جدی در اقتصاد منجر شود، زیرا پول جدید چگونه، کجا و چه زمانی وارد اقتصاد می شود. هر زمان که پول و اعتبار جدیدی وارد اقتصاد شود، همیشه در اختیار افراد یا شرکتهای تجاری خاص قرار می گیرد و روند تعدیل سطح قیمت با حجم پول جدید پیش می رود، در حالی که آنها پول جدید را خرج می کنند. و پول دست به دست میشود و موجب رونق اقتصادی می شود.

در طول راه، ابتدا برخی از قیمت ها را بالا می برد و بعداً قیمت های دیگر را افزایش می دهد. این تغییر پی در پی در قدرت خرید و قیمت ها (معروف به اثر کانتیلون) به این معنی است که روند تورم نه تنها سطح عمومی قیمت را در طول زمان افزایش می دهد. بلکه قیمت های نسبی، دستمزد و نرخ بازده را نیز در طول مسیر مخدوش می کند. به طور کلی اقتصاددانان درک می کنند که تحریف قیمت های نسبی به دور از تعادل اقتصادی آنها برای اقتصاد خوب نیست. و اقتصاددانان اتریشی حتی معتقدند که این فرایند محرک اصلی چرخه های رکود در اقتصاد است.

کنترل تورم

تنظیم کننده مالی یک کشور مسئولیت مهم کنترل تورم را بر عهده دارد. این امر با اعمال تدابیری از طریق سیاست پولی انجام می شود. که به اقدامات بانک مرکزی یا سایر کمیته ها که اندازه و میزان رشد عرضه پول را تعیین می کنند، اشاره می کند.

در ایالات متحده، اهداف سیاست پولی فدرال رزرو شامل نرخ بهره متوسط بلندمدت، ثبات قیمت و حداکثر اشتغال است و هر یک از این اهداف برای ترویج یک محیط مالی پایدار در نظر گرفته شده است. فدرال رزرو به طور واضح اهداف بلند مدت تورم را برای حفظ نرخ تورم بلند مدت ثابت نگه می دارد. این گونه تصور می شود برای اقتصاد مفید است.

ثبات قیمت - یا سطح نسبتاً ثابت تورم - به مشاغل این امکان را می دهد تا برای آینده برنامه ریزی کنند زیرا می دانند چه انتظاری دارند. فدرال رزرو معتقد است که این امر حداکثر اشتغال را ایجاد می کند، که توسط عوامل غیر پولی تعیین می شود که در طول زمان در نوسان هستند. بنابراین ممکن است تغییر کنند. به همین دلیل، فدرال رزرو هدف خاصی برای حداکثر اشتغال تعیین نکرده است. حداکثر اشتغال به معنای بیکاری صفر نیست. زیرا در هر زمان با تخلیه افراد و شروع به کار جدید، میزان بی ثباتی وجود دارد.

مقامات پولی نیز در شرایط شدید اقتصادی اقدامات استثنایی انجام می دهند. به عنوان مثال، پس از  بحران مالی سال 2008، فدرال رزرو ایالات متحده نرخ بهره را نزدیک به صفر نگه داشته و برنامه خرید اوراق قرضه را تحت عنوان کاهش کمی دنبال کرد. تورم در سال 2007 به اوج خود رسید.در ادامه طی هشت سال آینده به طور پیوسته کاهش یافت. دلایل پیچیده زیادی وجود دارد که چرا تسهیلات QE منجر به تورم یا تورم شدید نشده است. اگرچه ساده ترین توضیح این است که رکود به خودی خود یک محیط تورمی بسیار برجسته بود و کاهش کمی از اثرات آن حمایت می کرد.

در نتیجه، سیاستگذاران ایالات متحده سعی کرده اند تورم را در حدود 2 درصد در سال ثابت نگه دارند. بانک مرکزی اروپا همچنین برای مقابله با تورم در منطقه یورو، تعدیل تهاجمی کمی را دنبال کرده است. و برخی از مناطق به دلیل ترس از تورم، نرخ بهره منفی را تجربه کرده اند. این موضوع می تواند منجر به رکود اقتصادی شود.

علاوه بر این، کشورهایی که نرخ رشد بالاتری را تجربه می کنند می توانند نرخ های بالاتری از تورم را جذب کنند. هدف تورمی هند حدود 4 درصد است. در حالی که برای کشور برزیل 4.25 درصد است.

مقابله با تورم

سهام به عنوان بهترین پرچین در برابر تورم در نظر گرفته می شود، زیرا افزایش قیمت سهام نشان دهنده اثرات تورم است. از آنجا که افزودن به عرضه پول در تقریباً همه اقتصادهای مدرن به صورت تزریق اعتبارات بانکی از طریق سیستم مالی اتفاق می افتد، بیشتر تأثیر آنی بر قیمت در بازارهای مالی رخ می دهد که دارای ارز هستند، مانند سهام نیویورک.

علاوه بر این، ابزارهای مالی خاصی وجود دارد که می توان از آنها برای محافظت از سرمایه گذاری در برابر تورم استفاده کرد. این اوراق شامل اوراق بهادار تحت حفاظت تورم خزانه داری (TIPS) ، اوراق بهادار کم خطر خزانه داری است که با تورم نمایه می شود، جایی که مبلغ اصلی سرمایه گذاری با بالا تر رفتن درصد تورم افزایش می یابد.

هچنین می توانید صندوق متقابل TIPS یا صندوق قابل مبادله مبتنی بر TIPS (ETF) را انتخاب کنید. برای دسترسی به سهام، ETF ها و سایر صندوق هایی که می توانند از خطرات تورم جلوگیری کنند.

طلا همچنین به عنوان یک پرچین در برابر تورم در نظر گرفته می شود.

نمونه های شدید

از آنجا که همه ارزهای جهان قابل چاپ هستند، عرضه پول به دلایل سیاسی می تواند به سرعت تورم افزایش یابد. در نتیجه سطح سریع قیمت ها افزایش یابد. مشهورترین مثال، ابر تورم است که در اوایل دهه 1920 جمهوری وایمار آلمان را تحت تأثیر قرار داد. کشورهایی که در جنگ جهانی اول پیروز شده بودند، از آلمان درخواست غرامت کردند. که نمی توان آن را با پول کاغذی آلمان پرداخت کرد. زیرا این مبلغ به دلیل استقراض دولت دارای ارزش مشکوک بود. آلمان تلاش کرد اسکناس های کاغذی چاپ کند، ارزهای خارجی با آنها بخرد و از آن برای پرداخت بدهی های خود استفاده کند.

این سیاست منجر به کاهش سریع ارزش مارک آلمان شد. تورم بیش از حد نیز با توسعه همراه شد. مصرف کنندگان آلمانی به این چرخه پاسخ دادند و سعی کردند پول خود را در اسرع وقت خرج کنند و فهمیدند که هرچه بیشتر منتظر بمانند ارزش آن کمتر و کمتر خواهد شد. پول بیشتر و بیشتری اقتصاد را در برگرفت و ارزش آن به حدی سقوط کرد که مردم دیوارهای خود را با اسکناس های عملاً بی ارزش کاغذ می پوشاندند. شرایط مشابهی در پرو در 1990 و زیمبابوه در 2007-2008 اتفاق افتاده است.

آیا تورم خوب است یا بد؟

تورم بیش از حد به طور کلی برای یک اقتصاد بد تلقی می شود، در حالی که تورم بسیار کم نیز مضر تلقی می شود. بسیاری از اقتصاددانان از تورم متوسط در حدود 2 درصد در سال حمایت می کنند.

به طور کلی تورم بیشتر به پس انداز کنندگان آسیب می رساند زیرا قدرت خرید پولی را که پس انداز کرده اند از بین می برد. با این حال، می تواند به نفع وام گیرندگان باشد. زیرا ارزش تعدیل شده بدهی های معوق آنها با گذشت زمان کاهش می یابد.

آثار تورم چیست؟

تورم می تواند از جهات مختلف بر اقتصاد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر تورم باعث کاهش ارزش پول یک کشور شود. این امر می تواند برای صادرکنندگان با مقرون به صرفه تر شدن کالاهای آنها در زمان قیمت گذاری شده به ارز کشورهای خارجی مفید باشد.

از سوی دیگر، این امر می تواند با گران شدن کالاهای ساخت خارجی به واردکنندگان آسیب برساند. تورم بیشتر همچنین می تواند مردم را به خرج کردن تشویق کند. زیرا مصرف کنندگان قصد دارند سریع کالاها را قبل از افزایش بیشتر قیمت خریداری کنند. از سوی دیگر، پس انداز کنندگان می توانند ارزش واقعی پس انداز خود را از بین ببرند. و توانایی آنها را برای هزینه یا سرمایه گذاری در آینده محدود می کنند.

 

 

رای خود را به این مطلب ثبت کنید

0 رای (NaN)
لطفا نظر خود را درباره این مطلب بنویسید